منطقه ویژه مسئولیت اجرای مصوبه 50 درصدی را دارد

کنگان نیوز" نماینده کنگان ،دیر و جم در مجلس شورای اسلامی گفت: مسئولیت اجرای مصوبه جذب 50 درصدی نیروهای بومی در عسلویه بر عهده‌ی منطقه ویژه سازمان انرژی اقتصادی پارس است.

 

حجت الاسلام موسی احمدی با بیان این مطلب به عدم اجرای صحیح و کامل این مصوبه هیئت دولت اشاره کرد و افزود: بر اساس ماده 16 قانون تشکیل اداره مناطق ویژه اقتصادی مسئولیت اشتغال در صنایع عسلویه بر عهده سازمان منطقه ویژه انرژی اقتصادی پارس است.

دبیر کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی با اشاره به اظهاراتی که در مورد مسئولیت اجرای مصوبه 50درصدی بیان می‌شود گفت: وزیر وقت نفت نیز به معاونین وزارتخانه ابلاغ کرده که کلیه‌ی استخدام‌ها در این منطقه باید با هماهنگی مدیریت کار و خدمات اشتغال منطقه ویژه انرژی اقتصادی پارس باشد.

حجت الاسلام احمدی افزود: وزیر اسبق نفت ( آقای نوذری ) در بخشنامه مورخ 87/6/7 به معاونین خود از جمله، مدیران عامل شرکت‌های ملی گاز، نفت، پالایش و پخش فراورده‌های نفتی، صنایع پتروشیمی ایران تکلیف کرده است که کلیه‌ی شرکت‌های تابعه در محدوده‌ی منطقه ویژه موظفند نیروهای ارکان ثالت، و غیر رسمی مورد نیاز را منحصراً از بانک اطلاعاتی مدیریت کار و خدمات اشتغال منطقه ویژه تقاضا و جذب کنند.

عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: بر اساس این بخشنامه که به شماره 178453-1/8 ابلاغ شده هرگونه استخدام نیرو از مجاری دیگر همچون آگهی استخدام و ... بدون همانگی با مدیریت کار و خدمات اشتغال منطقه ویژه ممنوع می باشد.

حجت الاسلام موسی احمدی با انتقاد از اجرای نامطلوب این مصوبه توسط برخی شرکت‌ها گفت: بر اساس قانون و بخشنامه وزیر اسبق نفت و بر خلاف برخی اظهارات ضد و نقیض در مورد مسئولیت اجرای مصوبه مهم و حیاتی هیئت دولت، مسئولیت اجرای این مصوبه بر عهده منطقه ویژه انرژی اقتصادی پارس است./چگاسه

مسئولیت در بصیرت

عبدالمجید اورا ـ کنگان نیوز "مسئولیت : آنچه که مورد سؤال است و مؤاخذه ،و می بایست جواب گوی آن بود.  همانگونه که  قرآن کریم تذکر داده است . که انسان ها در روز قیامت با پیشقراولان و امامان خود محشور می شوند. و طبیعتاً هر گروه با انتخاب خود و همراهی شان ، موجب پاداش یا مجازات به ترتیب ، انتخاب خوب ،یا بد است.بخصوص این که وجود احساس چند گانه در انسان به مدد فکر و ضمیر ،بصیرت ؛عبرت و آینه ، شخص را برای هر گونه بهانه ای خلع سلاح می کند.

بصیرت : آن آگاهی عمیقی که راه را به ما می شناساند.و زمینه تشخیص خطا از صواب و صحیح از سقیم و نهایتاً حق از باطل را برایمان تفهیم می کند . از یک سلسله حقایق مسلم که ذهن ما آنها را در کمال بداهت و روشنی ، در می یابد . به مسائلی دیگر بر می خوریم که ممکن است بر ما روشن نباشد. و باید آنها را از طریق فکری و استدلالی کشف کنیم . واضح است که حتی بشر در کوشش علمی و استدلالی گاهی خطا می کند و به اشتباه می افتد. اما این بشری که ذکرش می رود . ابزاری را برای تشخیص حق از باطل در اختیار دراد که مقیاس و معیاری معتبر است. که او را از خطا و اشتباه در فکر باز می دارد. بله ..... منطق متکی بر بصیرت_ و دو نکته از این موضوع ؟

1-     آیا ممکن است یک چیز هم حقیقت بوده باشد وهم خطا ؟ که محال است.

2-     حقیقت دایمی است نه موقت.

طبیعی است که از کثرت ورودی به  ذهن ، عدم تحقق و اراده ی رسیدن به یک موضوع حاصل می شود. ودر ذهن رو به تکامل بس از هر بار ویرانیٰ:  بنایی از نو ساخته می شود. و این تکرار راه به جایی نمی برد.

ارسطو و جمیع حکماء دوره اسلامی می گویند : محسوسات و معقولات اولیه و آنچه با رعایت اصول منطقی کسب می شود حقیقت است.

تشخیص و تمییز شی از غیر خودش بوسیله جزء اختصاصی ، اصطلاحاً معرفت یا شناسایی نامیده می شود.

معمولاً با مراجعه به وجدان و ضمیر، انسان می تواند به دو تصویر واضح از دو مفهوم ارجاعی دست یابد با مقایسه و در این حالت ، با تمییز و بازشناسی به تشخیص برتر یا ممتاز و " بصیرت " دست می یابد. در عین حال تکلیف و مسئولیت وتعهد از اجزاء تحکیم بخشی، به نظام قاعده مند جامعه است.

ضمیر (وجدان) هرگز حاضر نیست ، معارض و مخالف خود را بپذیرد. زیرا پذیرش آن ، ناقض خودش است. و بر ذهن روشن می شود که معرف هر چیز سابقه و آثار مفید آن اول برفرد و ثانیا بر جامعه است.

همچنان که انسان به اهمیت سر در بدن بیشتر از سایر اعضاء پی برده و به حسب حس و عقل این جزء را بالاتر از همه اجزاء می بینید. و نقش ها و نسبت های برتر را این گونه نامگذاری می کند. سرچشمه- سرنخ- سرسلسله و ......

 بر این اساس است که وجوب و اهمیت و تأثیر اعتبار امر ونهی و تبعات آن روشن می شود. و چون انسان ، همین اطاعت و وجوب را برای نخستین بار به موجب فطرت در مورد « آمر» گرفته است.

ودرهرجا که وجوب اطاعت می بیند. همان جا وجود آمر را معتقد خواهد بود.و درنتیجه لزوم  «آمر» و حاکم نیز اثبات خواهد نمود. و هر گونه اندیشه تازه که تکامل اجتماعی را شکل دهد. و طرح نوینی که ایجاد می شود. باز کاری را که انسان به حسب فطرت اولی انجام داده پیروی کرده و روی همان کارگاه نخستین و نقشه اولی تار و پود می بافد.

همواره یک حقیقت استوار و غیر قابل تغییر و تحول ، بر خلاف ذهنیت ، طرفداران ابهام آفرینی ، این موضوع قابل محو نخواهد بود. و وسیله هدایت ،آن گونه که در آموزه های دینی آمده است. تمسک به فرآن و اهل بیت عصمت (ائمه اطهار) و در اشاراتی از قرآن اطاعت از ولی امر موجب عدم گمراهی و ضلال است. و مؤکّد صریح در فقاهت قرآنی ،بیان شده است که سنگ فنا ناپذیر "پی" برج اسلام "ولایت" است.

و ما وقتی که خود را قبول داریم وضمیر خود را تأیید می کنیم . و به فکر پاک و اعتقاد راسخ خود شناخت داریم. و باورمان را مطمئن هستیم . دیگر نباید تردیدی در ذهن وارد کنیم. که شقّ دوم چیست؟ و چه مشکلی را حل می کند؟

و این انسان است که وجداناً احساس می کند استعداد پذیرفتن تکلیف و قانون و نقش مسئولیت را داراست.

نقش های اجتماعی ، دقیقاً پذیرای نوعی ثباتند. با این همه ؛کنارآمدن با آنها ، مستلزم درک صحیح ، بازیگران جمعی و فردی از نقش ها در اجتماع است.

طبیعی است بازیگرانی که در پذیرش این نقش ، احتمال زیان فردی، برای خود متصورند ، بر زیاد خواهی خود اصرار دارند.وبه تعابیر دیگر خواهند پرداخت.

شاید تفسیر و تعبیر مثبتی نیابند. و دقیقاً این وجاهت در پذیرش ، انتقاع کلی است. که بر خفایای برداشت و انتفاع جزئی پیروز است. و جزئی که خود را در معرض ضرر می بیند. ضعف در رسائی ضمیر و ندای آن دارد. و در واقع نسبت به خود در تأخیر ماندهٰ وازهمراهی باجمع عقلاء بازمانده است. و احساس عقب ماندگی در دست یابی به امور« بظاهر حقیقی» دارد. و به اشتباه در هر (برتگاه) محفلی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی موضعی می گیرد. که از خستگی و پریشانی و در هم ریختگی ذهن وضمیرش حکایت دارد. و اینجاست. که افکار سلیم به محک آزمون و کشف حقیقت ، به اوج بصیرت رهنمون می شنوند. و   فکر مقابل .روبروی وجدان موضع معکوس می گیرد؟ جامعه فعال و پرنشاط سخت منتظر آینده ای است : که قرآن کریم وعده تحقق آن را داده است « و نریدان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین»

و نتیجتا:ً گرایش امت ماست که در همراهی با ولایت، ولی امر : کسی که تکلیف یافته و براساس این تکلیف ، قدرت اخلاقی – سیاسی ،قانونی ، حقوقی و فرهنگی را در موقعیت متعادل براساس سنت الهی به عهده دارد. و جاذبه این خصوصیت امکان تأمین امور دنیوی و اخروی همه افراد را حول محور ایشان را داراست. ومهم اینکه  وحدت و انسجام جامعه را تضمین می کند. تاکیداً امت در همراهی  صلابت می ورزد . و به یمن این صلابت و در متن این گرایش به سوی تکامل و پیشرفت شتاب می گیرد. و ارزش، بسیار شگرف و پرمایه بودن؛ این نکته از آن جا روشن است . که دشمن آن را نشانه رفته است.